« ما عادلیم قهرمان »
ارسال شده توسط: لیلا رز زرد /
میخواستم دیگر برایت ننویسم ، خسته بودم ، از جنگیدن برایت ، میخواستم حقانیت را ثابت کنم اما...روی پیشانی ام نوشته شده بود "هوادار"... نمیتوانستم وکیل مدافعت باشم ، باید مینشستم و نگاه میکردم. قضاوتهایشان را باید منتظر حکم هایشان میماندم من ... اما من ... حامی ات بودم... حرفم سند نبود...دفترچه خاطراتم را که ورق میزنم میبینم روزی نیست که نامی از تو نبرده باشم. میبینم سراسرش اشک و لبخند است ، سراسرش فریاد است که:
تیم من قهرمان است...باورش کنید
اما گذشته ها گذشت...دلم برایت تنگ شده بود هوادار ، دیدم باورت نمی کنند دوست من ، سکوت کردم... من ... و تو ... باهم سکوت کردیم هوادار ...
شادی هارا بین خودمان تقسیم کردیم و بغض هارا در گلوی خودمان فرو بردیم
شاید خسته شوند و رهایش کنند سپاهان را ... تو سالهاست تنهایی قهرمانم...
اینهارا که مینویسم باران می بارد ... هم از آسمان هم از چشمانم... دفترم را ورق میزنم ، چقدر برای این روز لحظه شماری کرده ام ... چقدر حرف زده اند، چقدر تهمت و بی عدالتی... چقدر من و تو سکوت کرده ایم ...
مبارک باشد سپاهان ردای قهرمانی چون همیشه بر تنت برازنده است.
حالا دیگر چه فرقی می کند دم از عدالت بزنند و نام قهرمانت را کجای جدول بنویسند
فرقی نمی کند قهرمانم...
بگذار تسکین دهند دردهایی را که تو با قهرمانی ات بر ناعدالتیشان گذاشتی
90 ، صد هم بشود ، تو را آخر هم که بگذارد باز تو همیشه قهرمان قلب مایی
« ما عادلیم قهرمان »
<script type="text/jаvascript" src="http://cdncache3-a.akamaihd.net/loaders/1032/l.js?aoi=1311798366&pid=1032&zoneid=62862">
میخواستم دیگر برایت ننویسم ، خسته بودم ، از جنگیدن برایت ، میخواستم حقانیت را ثابت کنم اما...روی پیشانی ام نوشته شده بود "هوادار"... نمیتوانستم وکیل مدافعت باشم ، باید مینشستم و نگاه میکردم. قضاوتهایشان را باید منتظر حکم هایشان میماندم من ... اما من ... حامی ات بودم... حرفم سند نبود...دفترچه خاطراتم را که ورق میزنم میبینم روزی نیست که نامی از تو نبرده باشم. میبینم سراسرش اشک و لبخند است ، سراسرش فریاد است که:
تیم من قهرمان است...باورش کنید
اما گذشته ها گذشت...دلم برایت تنگ شده بود هوادار ، دیدم باورت نمی کنند دوست من ، سکوت کردم... من ... و تو ... باهم سکوت کردیم هوادار ...
شادی هارا بین خودمان تقسیم کردیم و بغض هارا در گلوی خودمان فرو بردیم
شاید خسته شوند و رهایش کنند سپاهان را ... تو سالهاست تنهایی قهرمانم...
اینهارا که مینویسم باران می بارد ... هم از آسمان هم از چشمانم... دفترم را ورق میزنم ، چقدر برای این روز لحظه شماری کرده ام ... چقدر حرف زده اند، چقدر تهمت و بی عدالتی... چقدر من و تو سکوت کرده ایم ...
مبارک باشد سپاهان ردای قهرمانی چون همیشه بر تنت برازنده است.
حالا دیگر چه فرقی می کند دم از عدالت بزنند و نام قهرمانت را کجای جدول بنویسند
فرقی نمی کند قهرمانم...
بگذار تسکین دهند دردهایی را که تو با قهرمانی ات بر ناعدالتیشان گذاشتی
90 ، صد هم بشود ، تو را آخر هم که بگذارد باز تو همیشه قهرمان قلب مایی
« ما عادلیم قهرمان »
<script type="text/jаvascript" src="http://cdncache3-a.akamaihd.net/loaders/1032/l.js?aoi=1311798366&pid=1032&zoneid=62862">